پشت پرده چرخش امارات به سمت ایران
به گزارش مجله فیروزی، حمایت امارات متحده عربی از ایران در جریان بحران جهانی کرونا نشان از چرخش موضع امارات به سوی شرق در زمانی دارد که ایالات متحده و غرب در حال از دست دادن تدریجی قدرت سخت و نرم خود در سطح بین المللی هستند.
امارات در واقع کوشش می نماید تا در دنیا پساکرونایی که چشم انداز قدرت کشور های فراآتلانتیکی را بیش از پیش تیره و تار نموده است، فرصتی را برای بالا رفتن از نردبان قدرت دنیای ایجاد کند تا افول قدرت در واشنگتن و اروپا که حالا برای مهار ایران نمی تواند بر روی یاری آن ها حسابی باز کند، کمترین تاثیر را بر امارات برجا بگذارند.
از این رو ابوظبی پس از شروع مصاحبه های دیپلماتیک با ایران، متعاقب حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان در ماه های اخیر و به ویژه در جریان بحران کرونا با ارسال یاری های درمانی به ایران، تغییری را در استراتژی خود در قبال ایران ایجاد نموده است که می توان آن را بخشی از راهبرد اصلی امارات در چرخش به سوی شرق نامید.
پایگاه خبری-تحلیلی میدل ایست آی در مطلبی نوشت: کوشش های امارات برای ارسال یاری های درمانی و تجهیزات پزشکی به ایران در جریان شیوع بیماری کووید-19، تعجب بسیاری را به دنبال داشته است، آن هم در صورتی که تا همین چند ماه پیش لحن ابوظبی علیه تهران بسیار خصمانه بود. از اوایل دهه 2010، ابوظبی در خط مقدم ایجاد شبکه ای از اطلاعات ضدایرانی بوده است تا سیاستمداران واشنگتن را مجاب به اتخاذ موضع سرسختانه تری علیه ایران کند.
با این حال پس از خروج آمریکا از توافق هسته ای با ایران، تنش ها در خلیج فارس مدام روبه افزایش بوده اند و این امر برای امارات آشکار شده است که به هیچ وجه نمی تواند به حمایت تمام و کمال آمریکایی ها برای مقابله با ایران دل ببندد.
حملات مستقیمی که در سپتامبر گذشته دو سایت شرکت نفتی آرامکو عربستان را هدف قرار دادند و غربی ها و کشور های عربی حاشیه خلیج فارس، ایران را مقصر آن می دانستند، با سکوت پر سر و صدا از جانب واشنگتن روبرو شد. این موضوع برای ریاض و ابوظبی آشکار شده است که در زمانی که واشنگتن اراده سیاسی و نظامی لازم را ندارد دیگر نمی توان به وسیله شیوه های نظامی ایران را مهار کرد.
طی یک سال اخیر، استراتژی ابوظبی در قبال ایران به طور چشمگیری تغییر نموده است؛ به صورتی که شیوخ امارات سیاست های خود را در ظاهر هم راستا با استراتژی شکست خورده واشنگتن در برابر ایران نشان می دهند، اما در عمل در حال چرخش به سوی شرق هستند تا وابستگی گسترده خود را به کاخ سفیدی تعدیل نمایند که در حال حرکت دادن یک قدرت دنیای به سوی افول است.
در همین زمینه، امارات که روابط پیچیده ای با ایران دارد و اغلب با نوعی از بدبینی مفرط همراه است به تدریج در حال درک این فرایند است که اگر نمی توانی کسی را شکست دهی، دوست او باش. از اوایل دهه 2000 امارات نیز در کنار عربستان مدعی شده اند که ایران بزرگترین تهدید برای منطقه است و از آن موقع اغلب تجهیزات نظامی خود را بر توسعه و خرید سامانه های دفاعی موشکی در برابر ایران متمرکز نموده اند.
ابوظبی حتی تا آنجا پیش رفت که از چین درخواست کرد تا روابط تجاری خود را با ایران کاهش دهد، درحالی که اماراتی های دیگر در شمال این کشور (دبی) موضع محافظه کارانه تری را در قبال ایران اتخاذ کردند. دبی به عنوان قطب اقتصادی و تجاری امارات منافع فراوانی را از محل تجارت 19 میلیارد دلاری با ایران به دست می آورد و در طرف مقابل نیز هیچ منافعی در قطع روابط با تهران ندارد. در واقع حتی بعضی از شرکت های مستقر در دبی به ایران یاری می کردند تا بتواند بخشی از صادرات نفتی خود را با دور زدن تحریم های آمریکا انجام دهد.
تحول سیاست دوپهلوی امارات در برابر ایران با رشد جاه طلبی های داخلی، منطقه ای و حتی دنیای هیات حاکمه امارات شتاب بیشتری به خود گرفته است. بهار عربی (بیداری اسلامی) و تاسیس یک جامعه مدنی مستقل با توانایی سرنگون ساختن رژیم های پادشاهی، تهدید های بزرگی را متوجه امنیت رژیم در ابوظبی می نماید.
نقش کلیدی امارات در یاری به سرنگونی محمد مرسی، رئیس جمهوری پیشین مصر و نیز خلع قدرت خلیفه حفتر در لیبی، به محمدبن زاید این اعتماد به نفس را داد که امارات می تواند بیش از پیش نقش آفرینی موثر در منطقه داشته باشد و یک امپراتوری بازرگانی را با حمایت یک حکومت تمامیت خواه ایجاد کند. در این پروژه با وجود اذیت و آزار ایران برای امارات، اما ایرانی ها هر روز تهدید کمرنگ تری برای ابوظبی محسوب می شدند.
در حالی که ابوظبی کوشش می نماید تا قدرت خود را بر هفت منطقه این کشور تثبیت کند، می تواند ایران را به عنوان اهرم فشاری بر مناطق شاقتصادی امارات به ویژه دبی مورد استفاده قرار دهد. ابوظبی می تواند با متوقف ساختن یاری رسانی دبی به ایران برای دور زدن تحریم و صادرات نفت خود، موجب مسرور شدن واشنگتن گردد. حمایت ظاهری ابوظبی از سیاست های دولت ترامپ نظیر کمپین فشار حداکثری نیز موجب شده است تا آمریکا چشمان خود را بر نقض قوانین بین المللی و جنایات جنگی توسط امارات در یمن و لیبی ببندد.
با این حال در تابستان 2019، با افزایش ریسک تبدیل کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران به جنگ نظامی بین دو طرف، ابوظبی به این مهم پی برد که تعدیل نگرانی های خود در زمینه امنیت ملی در زمان اوج تنش های تهران و واشنگتن گام نهادن به باریکه راهی خطرناک خواهد بود.
از این رو، در حالی که شیوخ ابوظبی به طور رسمی از سیاست های ایالات متحده برای فعالیت های ایران در منطقه حمایت کردند، اما نشانه های روزافزونی وجود داشت که گفت و گوی امارات با ایرانی ها را برای کاهش تنش تایید می کردند. همین موضوع که امارات پیش از هرگونه اظهارنظر عجولانه و نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی ایران در جریان انفجار تانکر های نفتی در فجیره بود، مهر تاییدی بر ایجاد تغییراتی در راهبرد امارات در قبال ایران است.
در یمن نیز امارات که مدعی بود حوثی ها تحت حمایت ایران هستند و از این رو با آنان می جنگید، تمرکز خود را به سوی دسترسی به اقیانوس هند به وسیله حمایت از شورای انتقالی جنوب یمن معطوف کرد، سیاستی که بیش از آنکه به ضرر ایران باشد، برخلاف منافع سیاست های عربستان در یمن است.
امارات همچنین در زمانی که بحران کرونا سراسر دنیا را فرا گرفته است، عملکرد خوبی را نشان داده و یاری های پزشکی و درمانی را نیز به ایران ارسال کرد. ابوظبی با ایفای نقش مذاکره نماینده با محور سه گانه ایران، روسیه و چین، امید دارد تا بتواند بحران ویروس کووید-19 را تبدیل به فرصتی برای خود در نردبان قدرت در دنیای پس از افول آمریکا کند.
ابوظبی که روابطش را با کانون های اصلی قدرت در روسیه و چین گسترش داده است، حالا حمایتش از ایران در جریان بحران کرونا نیز بخشی از جهت جدید امارات برای چرخش به سوی شرق است در حالی که بحران کرونا موجب شده است تا قدرت نرم و سخت آمریکا و اروپا بیش از پیش روبه افول بگذارد.
منبع: فرارو