چرا افرادی که دوست داریم را می رنجانیم و از خودمان دور می کنیم؟

به گزارش مجله فیروزی، بعضی افراد به علت ترس از صمیمیت، شریک زندگی خود را به طور ناخودآگاه از خودشان طرد می نمایند. گاهی اوقات این مسأله به این علت است که این افراد سال های کودکی پرتلاطمی را پشت سر گذاشته اند و برقراری ارتباط با دیگران برایشان سخت است. بعضی دیگر هم ممکن است در سایر مراحل زندگی خود دچار آسیب روحی شده باشند، مثل تجربه یک رابطه بد.

چرا افرادی که دوست داریم را می رنجانیم و از خودمان دور می کنیم؟

در واقع برترین راه برای غلبه بر این مشکل و کنار آمدن با مشکل صمیمیت در روابط بین فردی این است که نقاط ضعف خود را بشناسید و آن ها را برطرف کنید و یاد بگیرید که چگونه از آن ها به عنوان نقطه قوت خود بهره ببرید.

در حقیقت ما کسانی را که دوستشان داریم از خودمان دور می کنیم؛ زیرا می ترسیم. ما از این می ترسیم که احساساتمان بیش از حد درگیر شود، چون عشق، یک سرمایه گذاری عاطفی بسیار بزرگ است. ما از این می ترسیم که از همه چیزمان برای یک رابطه مایه بگذاریم و در نهایت بدون هیچ دست آویزی همه چیز به سرانجام برسد.

دقیقاً همان افکاری که در ابتدای هر رابطه عاشقانه به سراغمان می آیند. گاهی اوقات همه چیز طبق میل شما پیش می رود و در نهایت به خوشبختی شما ختم می شود، گاهی اوقات هم اوضاع بر خلاف میل و خواسته شما پیش می رود.

ما کسانی را که دوستشان داریم از خودمان دور می کنیم زیرا فکر می کنیم که لیاقت آن ها را نداریم. از خودمان می پرسیم که آیا شریک زندگی مان لیاقت فردی بهتر از ما را دارد؟ یقیناً او فردی فوق العاده است که خیلی ها او را دوست دارند. او از هر نظر بسیار شگفت انگیزتر و مجذوب نماینده تر از ما است، پس چه دلیلی دارد که کسی مثل او بخواهد زندگی اش را با کسی مثل من به اشتراک بگذارد؟

در واقع کسانی که دوستشان داریم را از خودمان دور می کنیم زیرا می ترسیم که به مقدار کافی برای آن ها خوب نباشیم. آیا می توانیم آن ها را شادمان کنیم؟ آیا زندگی مشترک با من، برای آن ها ارضا نماینده است؟ و اگر این چنین نیست پس چطور است؟ چه اتفاقی می افتد وقتی فکر می کنید که طرف مقابلتان بدون شما زندگی بهتری را تجربه می نماید؟

ما کسانی را که دوستشان داریم از خودمان دور می کنیم زیرا نمی دانیم که چه می خواهیم. ما خودمان را متقاعد می کنیم که همان چیزی را می خواهیم که دیگران از ما انتظار دارند. چون دوست داریم منطقی و معقول به نظر برسیم، چیزهایی که از یک جدول زمانی منطقی پیروی می نمایند و به نتایج معقولی ختم می شوند. ما می خواهیم مسئولیت پذیر باشیم و برای خودمان یک زندگی نرمال تشکیل بدهیم.

ما می خواهیم که والدینمان در خصوص ما صحبت نمایند و از اوضاع و احوال ما تعریف نمایند. ما دوست داریم وقتی با دوستانمان صحبت می کنیم در نظر آن ها یک فرد پیروز و هدفمند به نظر برسیم. اما حقیقت این است که رفتار ما همواره هم هدفمند نیست و نتایج درخشان و برجسته ای خلق نمی کنیم. ولی اِشراف بر این حقیقت قرار نیست منجر به تنهایی و رنج ما بشود.

در واقع قرار نیست ما کسانی را که دوستشان داریم به دلیل عدم قطعیت های زندگی از خودمان دور کنیم. اگر یک چیز مسلم است، آن عشق بین ما انسان هاست.

ما کسانی را که دوستشان داریم از خودمان دور می کنیم زیرا می ترسیم که عشق ما به تنهایی برای حفظ رابطه کافی نباشد و گاهی اوقات واقعاً هم همین طور است. همه عشق ها ابدی نیستند، اما این بدان معنا نیست که عشق های کوتاه هرگز واقعی نیستند. عشق واقعی هم می تواند موقتی و گذرا باشد.

عشق واقعی گاهی اوقات می تواند مثل یک گردباد در زندگی شما اتفاق بیفتد طوری که حس کنید بزرگ ترین هرج و مرجی است که تا به حال تجربه نموده اید. گاهی اوقات هم عشق می تواند درست همچون یک رؤیا برایتان اتفاق بیفتد. سرانجام یک ماجرای عشقی برای هیچ کس تعیین نیست، اما این مسأله نباید باعث شود که روابط ما تحت تأثیر قرار بگیرد.

اما باید به خاطر داشته باشیم که تمام شدن یک رابطه عاشقانه هیچ وقت حس خوبی ندارد، پس بیایید کسانی را که دوستشان داریم را از خودمان دور نکنیم. اگر طرف مقابلمان نمی خواهد که ما را ترک کند به این کار مجبورش نکنیم. اجازه بدهیم شریکمان در زندگی ما بماند، اجازه دهیم که عشق رشد کند. اجازه دهید که عشق و صمیمیت بر زندگی ما حکم فرما باشد و از راندن افراد از زندگی مان دست برداریم.

در ادامه این مقاله از خبرنگاران مگ، به آنالیز دلایل طرد کردن دیگران از خودمان می پردازیم؛ اینکه چرا در روابط صمیمی و نزدیک ناگهان و بدون دلیل طرف مقابل را از خودمان می رنجانیم و او را از خودمان دور می کنیم. در ادامه پس از مرور دلایل بروز این اتفاق به آنالیز راهکارهای برطرف این مشکل در خودمان و دیگران می پردازیم. با ما همراه باشید.

همه چیز از کودکی مان نشأت می گیرد

چرا ما به هر موقعیت به روش خاص خودمان پاسخ می دهیم؟ در واقع رفتار این دسته از افراد یاری چندانی به برطرف احتیاجهای آن ها نمی نماید. در عوض، به جای یافتن راهکار، آن ها را در یک ماجرای دراماتیک غرق می نماید. در واقع دلیل این رفتار ما این است که انتخاب حالت تدافعی، از رفتار مبتنی بر آسیب پذیری به مراتب راحت تر است و ذهنیت پیش فرض همه ما هم محافظت از خودمان است.

هیچ یک از ما دوران کودکی خودمان را بدون حداقل چند زخم های عاطفی عمیق، پشت سر نگذاشته ایم. همه ما به طرق مختلف دچار تردید و حس ناامنی هستیم. همه ما نقاط حساسی داریم که می توانند در موقعیت های تعیینی فشرده شوند و واکنش های معینی را در ما برانگیزند. نکته جالب اینجا است که به نظر می رسد ما همواره شریکی را برای زندگی مان انتخاب می کنیم که در فشردن نقاط حساس ما و برانگیختن واکنش های دفاعی ما متخصص است.

زنان وقتی احساس می نمایند که از سوی شریک زندگی شان شنیده نمی شوند یا مورد تأیید قرار نمی گیرند، احساس شرم می نمایند، این احساس شرم اغلب در روابطشان با همسرشان به تحریک کردن او با توسل انتقاد تبدیل می شود چرا هیچ وقت به مقدار کافی کار نمی کنی؟ یا تو هیچ وقت درست نمی شوی!

مردان نیز به نوبه خود، وقتی احساس می نمایند که به خاطر ناکافی بودن مورد انتقاد قرار می گیرند، احساس شرم می نمایند یا سرافکنده می شوند (که باعث می شود زنان بیشتر به رفتار تحریک آمیزشان مبادرت بورزند) و در نهایت مردان دچار عصبانیت و رفتارهای پرخاشگرانه می شوند.

این احساس شرم و ترس از اینکه ما به نحوی معیوب یا ناکافی هستیم می تواند ما را به سمت واکنش های ناسالم نسبت به یکدیگر سوق دهد. علاوه بر این وقتی که شریک زندگی مان چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهد، تجربه کردن احساس عشق در رابطه برای ما سخت می شود.

همه ما در کودکی به چیزهایی احتیاج داشته ایم که والدینمان قادر به تأمین آن ها نبوده اند؟ برای برخی افراد این احتیاج برآورده نشده توجه والدین بوده، برای برخی احساس دوست داشته شدن، پذیرفته شدن و یا حتی حس خواستنی بودن!

به هرحال هر احتیاجی که در سال های اولیه زندگی ما برآورده نشده باشد، باعث می شود که ما در قالب روابط بعدی زندگی مان در پی کسی باشیم تا این احتیاج را برای ما برطرف کند.

مشکل از اینجا آغاز می شود که اگرچه شما می خواهید شریک زندگی تان به شما یاری کند تا احساس خواسته، دوست داشته شدن یا زیبا بودن را تجربه کنید، اما در عین حال شما تمام کوشش های او را برای انجام این کار یا نادیده می گیرید یا رد می کنید و در تمام این مدت، احتمالاً آن ها را سرزنش می کنید، زیرا همچنان احساس می کنید که فردی دوست داشتنی نیستید، رفتارتان احمقانه جلوه می نماید یا اینکه برای طرف مقابلتان کافی نیستید.

انتخاب حالت تدافعی، سرزنش کردن طرف مقابل و یا حتی تجربه کردن احساس شرم و خجالت منجر به قطع شدن ارتباط عاطفی بین دو طرف می شود. اما گشوده بودن و قرار دادن خود در موقعیت آسیب پذیری می تواند منجر به افزایش سطح و عمق ارتباط عاطفی شود.

در واقع ما خیلی ساده می توانیم با چند انتخاب رفتاری کوچک به جای فاصله گرفتن و جدایی از یکدیگر، نزدیکی و صمیمیت را تجربه کنیم. این مسأله به درک این نکته یاری می نماید که همواره یک نیت خوب در پشت رفتار ناپسند ما مبنی بر دور کردن دیگران وجود دارد که آن هم محافظت از خود است.

آگاهی از اینکه واکنش های دفاعی ما ریشه در احتیاجهای برآورده نشده دوران کودکی مان دارد، گامی است به سمت این که بتوانیم خودمان این احتیاجها را برآورده کنیم و به همسرمان اجازه دهیم که در این جهت به ما یاری کند.

هنگامی که متوجه شدیم که ما به شرم اجازه می دهیم تا رفتارمان را کنترل کند و واکنش های دفاعی ما را برانگیزد، آنگاه می توانیم آگاهانه انتخاب رفتاری نوی داشته باشیم.

ما می توانیم توانایی مان را برای تسکین خودمان به اندازه زیادی افزایش دهیم. زمانی که شریک زندگی مان نسبت به ما مهربان یا سخاوتمند است، می توانیم آگاهانه رفتار خودمان را کنترل کنیم و دچار تنش و استرس بی مورد نشویم یا زمانی که شدیداً تمایل به انتقاد از شریک زندگی خودمان پیدا می کنیم، می توانیم به راحتی رفتار و گفتار خودمان را کنترل کنیم.

می توانیم تعریف و ستایش های آن ها را بدون هیچ شک و تردیدی با آغوش باز بپذیریم و از این احساسات گرم و مهرآمیز لذت ببریم و در نهایت ما می توانیم تصمیم بگیریم که از دور کردن و رنجاندن افرادی که ما را دوست دارند، دست برداریم.

چرا افرادی را که دوست داریم از خودمان دور می کنیم؟

دقیقاً همان زمانی که احساس می کنید به شریک زندگی تان بیش از هر زمانی نزدیک تر شده اید و صمیمت بین شما به اوج خود رسیده است، ناگهان او آغاز به رفتارهایی می نماید که به نظر می رسد هدف از آن ها فاصله گرفتن از شما و جدایی است.

الگوهای رفتاری رایج در این موقعیت شامل:

  • افزایش فاصله فیزیکی و عاطفی
  • تماس های کوتاه و مختصر
  • توجه کمتر به احتیاجها و خواسته های شما
  • کلمات غیرمعمول بی ادبانه یا ناخوشایند

این فاصله شما را آزرده و گیج می نماید. در واقع شما فکر می کردید که رابطه شما به خوبی پیش می رود، تا زمانی که طرف مقابل آغاز به ساختن دیوار بین شما کرد و شما را از خودش دور کرد.

یا شاید این شما هستید که دیگران را از خودتان دور می کنید. مثلاً هنگامی که یک رابطه آغاز به جدی شدن می نماید، ناگهان رفتار شما با طرف مقابلتان سرد می شود یا وقتی دوستان و عزیزانتان به چیزهایی نزدیک می شوند که ترجیح می دهید آن ها را با دیگران به اشتراک نگذارید، ناگهان عقب نشینی می کنید.

در واقع اگر به طور مکرر چنین الگوهایی را در رفتارتان با دیگران مشاهده می کنید، ممکن است این احتمال وجود داشته باشد که هرگز صمیمیت مورد نظر خود را در روابطتان تجربه نکنید.

هر چند جایی برای نگرانی و ناامیدی وجود ندارد، چون تغییر همواره و در هر سنی امکان پذیر است و شما می توانید یاد بگیرید که به افراد اجازه بدهید تا به شیوه ای سالم و امن به حریم شخصی تان وارد شوند و صمیمت واقعی را تجربه کنید.

دلیل این اتفاق چیست؟

به طور کلی، افراد به خاطر تنفرشان از دیگران یا تمایلشان به تنهایی، از صمیمیت اجتناب نمی نمایند. بلکه این مسأله دلایل عمیق تر دیگری دارد.

اما آن دلایل مهم چیست؟ و چرا اتفاق رخ می دهد؟

در واقع اگر دلیل راندن دیگران از خودتان را ندانید، ممکن است تغییر این رفتار برای شما سختتر باشد و کشف دلایل احتمالی می تواند اولین قدم مهم در جهت بازیابی صمیمیت در روابط شما باشد.

مردم اغلب به دلایل زیر دیگران را از خودشان دور می نمایند:

دور کردن دیگران به عنوان یک مکانیزم دفاعی

ترس از صمیمیت اغلب روش انطباقی ناخودآگاه ما برای اجتناب از استرس و طرد شدن است. از آنجایی که ما به ندرت این کار را به صورت خودآگاه و عامدانه انجام می دهیم، درک اینکه این فرایند ناخودآگاه در حال وقوع است سخت است. اغلب، دیگران قبل از شما متوجه تغییرات رفتاری شما می شوند.

کسانی که به شما نزدیک تر هستند احتمالاً برترین شاخص های موجود برای شناسایی تغییرات رفتاری شما هستند. در واقع وقتی که ما به لحاظ هیجانی برانگیخته می شویم، به ندرت می توانیم قضاوت درستی از نحوه برخوردمان با دیگران داشته باشیم. نمونه هایی از الگوهای رفتاری دور نماینده دیگران در روابط ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • دیگر به تماسها یا پیغامهای طرف مقابل پاسخ نمی دهید.
  • تمایل کمتری به دیدار طرف مقابل دارید.
  • شما مرتباً بهانه می آورید تا با هم معاشرت نکنید.
  • به احساسات و عواطف طرف مقابل توجه کمتری نشان می دهید.
  • شما به طور غیر معمولی رک یا حتی بی ادب می شوید.

چرا عزیزانمان را از خودمان طرد می کنیم: عوامل روان شناختی

در حقیقت به نظر می رسد در مواقعی که برخی از افراد به بیشترین سطح از حمایت احتیاج داریم، از دیگران فاصله می گیرند. اما این مسأله یک الگوی رفتاری رایج در میان کسانی است که از صمیمیت دوری می نمایند. تحقیقات احتیاج انسان به صمیمیت را تأیید می نماید؛ اما مورد این افراد ترس از طرد شدن این احتیاج اساسی را در میان گرفته است.

گشودن خود در برابر خطر طرد شدن یک ریسک بسیار بزرگ است. درد و غم ناشی از کوشش و شکست خوردن در برقراری ارتباط با یک شریک عاشقانه درد و غمی جان کاه است. برخی از ما به طور طبیعی ریسک گریزتر از دیگران هستیم، بنابراین سعی می کنیم کمتر خود را با چنین ریسکی روبرو کنیم. برخی دیگر هم به خاطر تجربیات بدی که از گذشته داشته اند، اعتماد آن ها نسبت به دیگران از بین رفته است.

در هر صورت، تنها بودن به طور کلی باعث شادی و رضایت ما نمی شود. مطمئناً، حضور دیگران ممکن است زندگی شما را تا حدودی پیچیده کند؛ اما ارتباط با دیگران در کل برای شما خوب است. به نظر می رسد این ترس از طرد شدن است که باعث ایجاد مشکل در شکل گیری روابط صمیمی ما می شود و ما را به سمت دور کردن دیگران از خود سوق می دهد.

ترس از صمیمیت

دور کردن دیگران یکی از راه های اجتناب از صمیمیت است. در واقع، این نوع اجتناب می تواند به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای افرادی که از آسیب تماشا در روابط می ترسند عمل کند.

در واقع حتی اگر فکر می کنید که روابط قبلی تان را پشت سر گذاشته اید و از آن ها عبور نموده اید، نگرانی و ترس از طرد شدن ممکن است در ناخودآگاه شما به جای مانده باشد.

و همان طور که وارد یک رابطه نو می شوید، ترس از طرد شدن و غریزه محافظت از خود به طور ناخودآگاه در شما فعال می شود و طرف مقابل را از خود دور می کنید.

شاید اصلاً به ذهنتان هم خطور نکند ولی قسمت ناخودآگاه ذهنتان با خودش می گوید: اگر من طرف مقابل را قبل از اینکه خیلی به من نزدیک شود، از خودم دور کنم، دیگر او نمی تواند به من صدمه بزند.

آن وقت بدون اینکه متوجه شوید اقدامات خاصی از شما سر می زند مانند آغاز مشاجره، اجتناب از صمیمیت عاطفی و موارد دیگری از این قبیل که نتیجه همه آن ها دور کردن طرف مقابل است.

در واقع تصور یک رابطه صمیمی و نزدیک شما را ناراحت می نماید، بنابراین به هر طریق ممکن سعی می کنید تا با اجتناب از صمیمیت بیش از حد و نزدیکی، از آسیب تماشا عاطفی خودتان پیش گیری کنید.

الگوی دلبستگی

الگوی دلبستگی فرد نیز می تواند در اجتناب از صمیمیت نقش داشته باشد. اگر والدین شما احتیاج شما به صمیمیت و حمایت عاطفی را در دوران کودکی به شیوه ای صحیح و سالم برآورده ننموده باشند، ممکن است در مراحل بعدی زندگی، الگوی دلبستگی ناسازگار یا اجتنابی در شما شکل بگیرد.

در واقع در سنین بزرگ سالی، می خواهید که روابط صمیمی و نزدیکی با دوستان و شریک زندگی خود ایجاد کنید، اما همزمان می ترسید که این افراد هم شما را ناامید نمایند، درست همان طور که والدین شما این کار را با شما کردند. در چنین حالتی ممکن است تمایل داشته باشید که روابط گاه به گاه با سطح صمیمیت کم ایجاد کنید تا اگر زمانی اوضاع طبق میل شما پیش نرفت، بتوانید به سرعت از روابط خود با دیگران عقب نشینی کنید. یا حتی ممکن است که به صورت تناوبی بین رابطه صمیمی و چسبیدن به شریک زندگی تان و همین طور دور کردن آن ها از خودتان در نوسان و رفت و برگشت باشید.

شایان ذکر است که چسبیدن بیش از حد به شریک زندگی می تواند او را نیز از شما دور کند، به خصوص زمانی که رفتارهای شما در رابطه به طور ناگهانی بین احتیاج شدید به نزدیکی و طرد کردن شدید آن ها مدام تغییر می نماید.

طرد کردن دیگران بعد از یک رابطه بد

جدایی در بیشتر موارد یک تجربه دردناک و تلخ است، پس از سرانجام یک رابطه یا تمام شدن زندگی مشترک معمولاً از خودمان می پرسیم که چرا از اول روی طرف مقابل سرمایه گذاری عاطفی کردیم و وقت و احساساتمان را وقف او کردیم. همین تفکرات گاهی مانع از این می شود که ما سراغ افراد نو برویم و یک رابطه تازه را امتحان بکنیم.

در واقع این مسأله می تواند ترس از طرد شدن در آینده را در ما برانگیزد و روابط صمیمی ما را با مسائل جدی روبرو کند.

در برخی موارد طرد کردن دیگران به خاطر تجربیات تلخ گذشته، ممکن است به یک الگوی رفتاری طولانی مدت تبدیل شود و زندگی عاطفی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و تنها درمان آن هم افزایش خودآگاهی نسبت رفتار و تفسیر فرد از اتفاقات گذشته زندگی او است.

طرد کردن دیگران به خاطر افسردگی

افسردگی هم تأثیرات مخربی روی روابط عاطفی ما دارد. در میان علائم افسردگی، احساس کم ارزشی می تواند اعتماد به نفس شما را تا حد زیادی مختل کند. در واقع تعاملاتی که در حالت عادی، طبیعی و آسان به نظر می رسیدند، وقتی در حالت افسردگی به سر می برید، می توانند به شدت سخت و ترسناک شوند.

مانند خود افسردگی، ترس از صمیمیت نیز می تواند تا زمانی که دلیل اصلی آن ادامه داشته باشد، پابرجا باشد. در چنین مواردی مشاوره گرفتن از یک متخصص سلامت روان می تواند بهبودی شما را تسریع کند و به شما یاری کند تا از طرد کردن افراد پیشگیری کنید.

عزت نفس یا اعتماد به نفس پایین

افرادی که اعتماد به نفس یا عزت نفس پایینی دارند نیز ممکن است در نهایت دیگران را از خود طرد نمایند. در چنین حالتی ممکن است واقعاً فردی را دوست داشته باشید، اما شک داشته باشید که مهارت های لازم برای حفظ یک رابطه یا دوستی طولانی مدت را دارید.

ممکن است باور داشته باشید که:

  • اشتباه می کنید یا طرف مقابل را ناامید خواهید کرد.
  • طرف مقابل در واقع شما را دوست ندارد.
  • در نهایت شما را به خاطر شخص دیگری ترک خواهد نمود.
  • برای طرف مقابل به مقدار کافی خوب نیستید.
  • شما سزاوار یک رابطه سالم با یک فردی که عاشقتان باشد نیستید.

اگر با اضطراب، افسردگی، یا بیماری های روانی و جسمی دیگری زندگی می کنید، ممکن است نگرانی هایی در خصوص توانایی خود در حمایت از طرف مقابل و برطرف احتیاجهای او در رابطه داشته باشید (حتی اگر این احتمالاً به دور از واقعیت است).

مشکل در اعتماد کردن به دیگران

مسائل مربوط به اعتماد در میان کسانی که قبلاً درد خیانت را تجربه نموده اند بسیار رایج است. اگر شریک قبلی شما به شما خیانت نموده باشد یا به شما دروغ گفته باشد، قابل درک است که پشت سر گذاشتن این رویداد برای شما سخت خواهد بود.

ترمیم اعتماد از بین رفته سخت است و تأثیرات آن می تواند تا مدت ها در وجود فرد باقی بماند و تمام روابط او را تحت تأثیر قرار دهد. چه اتفاقی می افتد اگر بعد از صمیمی شدن با طرف مقابل متوجه شوید که او نیز شما را فریب داده است؟

اعتماد یک روزه اتفاق نمی افتد و کاملاً طبیعی است که قبل از اینکه احساس کنید می توانید به کسی اعتماد کنید، به مقداری زمان احتیاج داشته باشید. با این حال، عدم اعتماد مداوم به کسی که هرگز دلیلی برای شک کردن به او وجود ندارد، در نهایت می تواند باعث ایجاد برخی مسائل جدی در روابط صمیمی شما شود.

شاید شما دائماً از طرف مقابلتان سؤال کنید یا او را آنالیز کنید، یا مدام در کوشش و تکاپو باشید تا از نظر عاطفی با طرف مقابلتان کمی گشوده تر برخورد کنید که هیچ کدام از اینها برای ایجاد یک رابطه سالم مفید نیستند.

البته ممکن است در اعتماد کردن به خودتان نیز مشکل داشته باشید که این مسأله اغلب به اعتماد به نفس شما برمی شود.

اگر در گذشته اشتباهاتی مرتکب شده اید، ممکن است نگران این باشید که دوباره هم همان اشتباهات را مرتکب شوید و به شریک فعلی خود آسیب برسانید. احساس گناه و شک کردن به خودتان ممکن است باعث شود که طرف مقابلتان را کنار بزنید تا به این طریق از هر دوی شما محافظت کنید.

چگونه از طرد کردن دیگران در روابط صمیمی مان خودداری کنیم؟

خودآگاهی و شناخت کلید غلبه بر مشکل صمیمیت در روابط است. اغلب، طرد کردن افراد یک فرآیند ناخودآگاه و یک مکانیسم دفاعی برای اجتناب از موقعیت های استرس زا است. این مکانیسم ها اغلب به صورت ناخودآگاه طرح ریزی و اجرا می شوند و ما متوجه آن ها نمی شویم تا زمانی که همه چیز خراب شود و ما دچار مشکل شویم.

مطالعات انجام شده روی مکانیسم های دفاع روان شناختی نشان می دهد که ما می توانیم با یادگیری نحوه عملکرد این مکانیسم ها و چرایی آن ها، کنترل بهتری روی رفتارهای مشکل ساز خود داشته باشیم. ثبت روزانه عواطف و احساساتی که تجربه می کنید، می تواند به شما یاری کند تا الگوها و محرک های عاطفی خود را شناسایی کنید. با این طریق شما می توانید عادات مثبت را جایگزین عادات مشکل ساز خود کنید و روابط سالم و صمیمی تری را تجربه کنید.

برای رسیدن به این هدف باید از قدم های کوچک آغاز کنید. به عنوان مثال، دفعه بعد که از دوستی که مدام پیغام های او را نادیده می گیرید، پیغامکی دریافت کردید، به جای اینکه آن را خوانده نشده بگذارید، پیغام کوتاهی را به او ارسال کنید. به این ترتیب می توانید اعتماد و صمیمیت با دیگران را دوباره توسعه دهید.

باید بدانید که صمیمیت و ارتباط با دیگران یک تصمیم سالم و انسانی است

برخی از افراد به طور طبیعی برون گراتر از دیگران هستند. برخی افراد درون گرا هم تنها با وجود حلقه کوچکی از دوستان نزدیک احساس راحتی و رضایت می نمایند؛ اما افرادی که از هر نوع صمیمیتی با دیگران طفره می فرایند، الگوی رفتارشان طبیعی نیست و به یاری احتیاج دارند.

برای تغییر این الگوی رفتاری مخرب باید کوششی آگاهانه انجام دهید تا رفتار خود را تغییر دهید و با رویی گشوده تر با دیگران برخورد کنید تا روابط صمیمی و نزدیک خودتان را حفظ کنید؛ اما اگر شخصیت شما این گونه نیست، احتیاجی نیست برای تبدیل شدن به یک انسان اجتماعی فشاری را متوجه خود کنید.

ایجاد ارتباطات با کیفیت زمان می برد

وقتی تصمیم می گیرید که ارتباطات بیشتری با دیگران برقرار کنید، همواره این وسوسه وجود دارد که در کارها عجله کنید. اما مطالعات نشان می دهد که عجله کردن در مراحل اولیه یک رابطه، که گاهی اوقات بمباران عشق نامیده می شود، نشانه سالمی نیست و دال بر عزت نفس پایین و درجه ای از اضطراب اجتماعی است.

در عوض، کارها را به آرامی پیش ببرید. به خود و طرف مقابلتان زمان و فضای کافی برای نفس کشیدن را بدهید. به جای تمرکز بر برنامه ها یا اهداف خودتان برای رابطه، سعی کنید به آنچه در لحظه اتفاق می افتد توجه کنید.

این مسأله چندین مزیت دارد:

  • از زمانی که با کسی می گذرانید به جای نگرانی لذت می برید.
  • هر یک از شما متوجه چیزهایی در خصوص طرف مقابل می شود که دوست داشتنی است و ارزش رابطه را تقویت می نماید.
  • با الگوهای رفتاری خودتان و طرف مقابل در رابطه آشنا می شوید و می توانید تصمیمات بهتری برای آینده رابطه تان بگیرید.

احترام به مرزهای شخصی

اگر تصمیم گرفته اید بر مشکلتان در رابطه با برقراری روابط صمیمانه غلبه کنید و از طرد کردن عزیزانتان دست بردارید، به خاطر داشته باشید که این کار یک شبه اتفاق نمی افتد. برای رسیدن به این هدف شما باید به مرزهای خود و دیگران احترام بگذارید.

سفره دلتان را به طور همزمان به روی افراد زیادی باز نکنید. شما احتیاج به فضایی برای پردازش تعاملات و شناسایی الگوهای مثبت در حال ظهور دارید. زمانی که در حال مدیریت روابط با ده ها نفر هستید انجام این کار برایتان سخت است. به همین ترتیب، انتظارات غیر واقعی از دیگران نداشته باشید. آنچه شما برای رسیدن به آن کوشش می کنید یک خیابان یک طرفه نیست. همان طور که ممکن است گاهی نزدیکانتان را از خودتان طرد کنید، از سوی دیگر ممکن است گاهی بیش از حد از نزدیکانتان انتظار داشته باشید یا احساس کنید که از شما انتظار زیادی می رود.

در عوض، سعی کنید یک مشارکت منصفانه ایجاد کنید. بدون کنجکاوی در تمام جزئیات زندگی شخصی کسی به او علاقه نشان دهید. احساسات خود را به اشتراک بگذارید و در عین حال به احساسات آن ها نیز احترام بگذارید. از آنجایی که از انجام این کار با افراد زیادی به طور هم زمان اجتناب می کنید، می توانید وقت خود را به طرز سالمی صرف رابطه تان کنید و حس مناسبی را به دست آورید.

چگونه به دیگران اجازه بدهیم که به زندگی ما وارد شوند؟

رسیدن به خودآگاهی در خصوص دلیل طرد کردن افراد، اولین گام کلیدی به سوی تغییر است، اما تمام ماجرا نیست.

یادگیری تعامل عاطفی صحیح با دیگران به زمان و تمرین احتیاج دارد. استراتژی هایی که در ادامه آمده می توانند در این جهت به شما یاری نمایند.

اهمیت صحبت کردن با یکدیگر

روابط سالم احتیاجمند ارتباط خوب بین طرفین آن است. علاوه بر صحبت کردن در خصوص زندگی روزمره و احساستان در خصوص رابطه، شما بعلاوه می خواهید افکار خود را در خصوص هر موضوعی که پیش می آید با شریک زندگی تان به اشتراک بگذارید. صحبت کردن با شریک زندگی تان در خصوص عادت اجتناب از صمیمیت ممکن است کمی ترسناک باشد، اما می تواند تفاوت بزرگی در جهت رسیدن به اهدافتان ایجاد کند.

شرح اینکه چرا صمیمیت را چالش برانگیز می دانید می تواند به شریک زندگی تان یاری کند تا بفهمد که چرا در آغاز برخی از صحبت هایتان تردید دارید. برای مثال، ممکن است به طرف مقابلتان بگویید که: فکر می کردم همسر سابقم همان کسی است که باقی زندگی ام را با او سپری می کنم، اما او به من خیانت کردد. گاهی اوقات ترس از خیانت طرف مقابلم مرا وادار می نماید که قبل از اینکه دوباره آسیب ببینم، رابطه را خودم سرانجام دهم. من در حال کار کردن بر روی این ترس هایم هستم و سعی دارم که تغییر کنم.

پیدا کردن تعادل

وقتی که می خواهید بر انگیزه طرد کردن دیگران غلبه کنید، ممکن است به جای احترام گذاشتن به مرزهای شریک زندگی تان، با ابراز بیش از حد درونیات خود یا چسبیدن بیش از حد به او، از آن طرف بام بیفتید.

کوشش برای رسیدن به تعادل در رابطه می تواند شانس پیروزیت در رابطه را افزایش دهد.

تعادل می تواند به این معنی باشد:

  • به جای افشای فوری کل داستان زندگی خود، تجربیات مربوط گذشته را به طور طبیعی و بدون عجله به اشتراک بگذارید
  • ابراز علاقه به زندگی طرف مقابل بدون کنجکاوی یا فضولی نابجا برای دانستن تمام جزئیات شخصی
  • عواطف خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارید و در عین حال مطمئن شوید که در خصوص احساسات طرف مقابل نیز از او سؤال می کنید

هدف شما دلبستگی متقابل است. این بدان معناست که شما با طرف مقابل یک پیوند سالم ایجاد می کنید و بدون وابستگی افراطی به یکدیگر برای حمایت از یکدیگر کوشش می کنید. شما یک زندگی مشترک دارید، اما در عین حال هنوز هم فردیت خودتان را دارید.

تعادل بعلاوه می تواند به معنای کوشش برای پذیرش راحت تر فراز و نشیب های زندگی باشد.

اگر از طرد شدن بترسید، ممکن است در صورت مشاهده هر نشانه کوچکی دال بر اینکه شریک زندگی شما رابطه با شما را نمی خواهد، در حالت آماده باش قرار بگیرید. اما حقیقت این است که هر از گاهی حتی در صمیمی ترین و برترین روابط هم اختلاف نظر پیش می آید.

همان طور که احتمالاً خودتان هم می دانید، ناراحت شدن و احساس ناامیدی از یک عزیز به این معنی نیست که می خواهید او را از زندگی خود حذف کنید.

از یک درمانگر یاری بگیرید

آیا قادر به شناسایی دلایل اجتناب از صمیمیت در خودتان نیستید؟ نمی دانید که چگونه عادت طرد کردن عزیزانتان را ترک کنید؟ آنچه که واقعاً می خواهید صمیمیت عمیق تر است؟ در چنین حالتی دریافت حمایت از یک متخصص سلامت روان می تواند مزایای زیادی برای شما به همراه داشته باشد.

مطمئناً ممکن است خودتان به تنهایی هم قادر به حل کردن بسیاری از مسائلتان باشید. با این حال، وقتی می خواهید عوامل زمینه ای مانند اضطراب رابطه، مسائل دلبستگی یا علائم اختلالات سلامت روان را آنالیز کنید، ممکن است به تنهایی قادر به رسیدگی به آن ها نباشید. در حقیقت درمانگران تجربیات فراوانی در زمینه یاری به افراد برای مقابله با الگوهای رفتاری اجتنابی و سایر مسائل مرتبط با صمیمیت دارند.

اگر کسی شما را از خودش طرد کرد چه کنید؟

آیا اخیراً کسی که دوستش دارید شما را از خودش طرد نموده و شما نمی دانید چرا این رفتار را از خودش نشان می دهد؟ پس بهتر است اجازه ندهید اوضاع وخیم تر شود و گفتگوی مستقیمی با طرف مقابل داشته باشید. در واقع طرف مقابل ممکن است نداند که رفتارش تغییر نموده است یا این که اطلاع نداشته باشد که این تغییر رفتار چه تأثیری بر شما می گذارد.

  • ارائه یاری و پشتیبانی: اگر شریک زندگی تان فراز و نشیب های خاصی را در زندگی اش پشت سر می گذارد، از او بپرسید که چگونه می توانید به او یاری کنید. این بدان معنی است که او مجبور نیستند به تنهایی این اتفاقات را پشت سر بگذارد.
  • قول هایی ندهید که نمی توانید به آن ها عمل کنید: اگر شریک زندگی تان از طرد شدن می ترسد، تعهد بیش از حد به او باعث می شود که خودتان را در معرض شکست قرار دهید.
  • شکیبا باشید: ممکن است فرد مورد علاقه شما در ابتدا نخواهد حرف دلش را بیان کند، یا ممکن است هنوز برای بیان احساسات خود دچار تضاد و تناقض باشد.

وقتی احساس کردید که دوست یا شریک زندگی تان در کوشش است که بین خودش و شما فاصله ایجاد کند، یک گفتگوی مستقیم را امتحان کنید تا هر دوی شما نگرش درستی از شرایط موجود پیدا کنید. طرف مقابل ممکن است دقیقاً متوجه نباشد که چگونه اعمالش بر شما تأثیر می گذارد.

از شریک زندگی تان بپرسید که چگونه می توانید به آن ها یاری کنید؟

شاید شریک زندگی تان به کمی ارتباط کلامی بیشتر، یا کمی اطمینان فیزیکی بیشتر (مانند در آغوش گرفتن یا لمس معمولی) احتیاج داشته باشد تا احساس امنیت بیشتری نمایند. در واقع همواره عاقلانه ترین کار این است که بپرسیم طرف مقابل به چه چیزی احتیاج دارد، زیرا فرضیات اشتباه ممکن است شرایط را پیچیده تر کند.

آیا شریک زندگی تان به دلیل افسردگی شما را از خودش دور می نماید؟

اختلالات و مسائل مربوط به سلامت روان می تواند به مرور زمان بر کیفیت زندگی و روابط شما تأثیر بگذارد. برخی از اختلالات طیف افسردگی نیز می تواند افراد را به سمت انزواطلبی و تنهایی سوق بدهد. اگر فکر می کنید در خصوص شریک زندگی شما هم چنین مسأله ای وجود دارد، برترین راهکار، ارجاع او به یک متخصص سلامت روان است. بعلاوه به یاد داشته باشید که در حین یاری به دیگران، مراقبت از خود را نیز تمرین کنید. اگر سلامت روانی شما در نتیجه یاری به دیگران آسیب دیده باشد، حمایت از سلامت روان آن ها سختتر می شود.

نکته آخر

اگر چه زمانی که می ترسید صدمه ببینید، دور کردن افراد از خودتان امری غیر معمول نیست، اما اعمال این مسأله به عنوان یک استراتژی بلندمدت و همیشگی برای روابط، شما را با مسائلی جدی روبرو می نماید. یک درمانگر می تواند به شما یاری کند تا دلایل اجتناب از صمیمیت را آنالیز کنید و به جای آن، روی آوردن به روابط گرم و صمیمی دیگران را تمرین کنید.

همه ما این حق را داریم که تصمیم بگیریم چند نفر را در زندگی خود می خواهیم جای دهیم. ما حق داریم انتخاب کنیم که می خواهیم چقدر به دیگران نزدیک باشیم تا احساس رضایت کنیم. اما چه یک انسان گوشه نشین ساکت اما شاد باشید و چه قلب و روح مهمانی ها، دور کردن افرادی که دوستشان دارید می تواند نشانه مسائل عمیق روحی باشد و باید به این نکته توجه داشته باشید.

اگر فکر می کنید به عنوان یک مکانیزم دفاعی نشانه هایی از دور کردن افراد را از خودتان نشان می دهید، باید با دقت بیشتری این مسأله را در نظر بگیرید. آیا این الگوی رفتاری شما روشی برای کنار آمدن با تجربیات ناخوشایند گذشته است؟ آیا این رفتار نشانه افسردگی است؟ زمانی را به تمرکز روی رفتار و احساسات خودتان اختصاص دهید تا ریشه مسائلتان را پیدا کنید.

این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک کارشناس مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت خبرنگاران مگ را بخوانید.

منابع: Insider Inc, Healthline, Greatist, Mindowl Education, Bridge Counseling, RELATIONSHIP INSTITUTE, Thought Catalog

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 18 تیر 1401 بروزرسانی: 18 تیر 1401 گردآورنده: mfiroozi.ir شناسه مطلب: 1913

به "چرا افرادی که دوست داریم را می رنجانیم و از خودمان دور می کنیم؟" امتیاز دهید

1 کاربر به "چرا افرادی که دوست داریم را می رنجانیم و از خودمان دور می کنیم؟" امتیاز داده است | 4 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا افرادی که دوست داریم را می رنجانیم و از خودمان دور می کنیم؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید