سیاست فشار و تحقیر بریتانیا موجب عزم جدی برای ملی شدن نفت شد، ملی شدن صنعت نفت و پندهایی برای فردای ایران
به گزارش مجله فیروزی، به گزارش خبرنگاران، ماهرخ ابراهیم پور: مقصود از اصل ملی شدن صنعت نفت پیشنهادی است که در کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی تصویب شده و در قانون مورخه 29 اسفند 1329 تائید شده است و متن آن ذیلا درج می گردد: بنام سعادت ملت ایران و به منظور یاری به تامین صلح دنیا امضاءکنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام منطق کشور و بدون استثناء ملی اعلام می گردد یعنی تمام عملیات اکتشاف استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد. برگرفته از اسناد مذاکرات نفتی منتشر شده از سوی آرشیو ملی
به نظر می رسد ورود مجلس به نفت و ایفای نقش موثر را باید در موضوع نفت شمال که یک پای آن قوام و طرف دیگر سادچیکف، سفیر شوروی در ایران بود که از سوی مجلس مردود اعلام شد. این حرکت مجلس نشان می دهد که حرکتی از سوی نمایندگان در حال شکل گیری است که مجلس را به سوی تکاپو در امر نفت سوق می دهد. در میان اوضاع به گونه ای پیش رفت که نمایندگان به نوع مبادلات شرکت نفت ایران و انگلیس حساس شدند. نوع رفتار مسئولان شرکت با کارگران ایرانی و نحوه پرداخت حق سهم ایران از نفتی که استخراج می شد، مسائلی را به وجود آورد که مجلس با نگاه ویژه ای بر نفت متمرکز شد.
عزم مجلس برای ملی کردن نفت
سهراب یزدانی در کتاب کودتاها در ایران درباره سال 1329 می نویسد: زمستان 1329 آکنده از جوش و خروش برای ملی کردن نفت بود.این زمانی است که در مجلس نمایندگان به رهبری مصدق سعی در کنش موثر در مساله نفت دارند و اوضاع به شکلی پیش می رود که گویی مجلس کلاف نفت را در دست گرفته و با تشکیل کمیسیونی سعی دارد که بر آن تاثیر بگذارد.
نوع رویکردی که مجلس شورای ملی در مساله نفت از خود نشان می دهد با روی دادن اتفاقاتی در کشور تقویت می شود و شرایط به سمتی پیش می رود که هر لحظه دستیابی به موضوع ملی شدن نفت قابل تصور می شود. محمدعلی موحد در کتاب خواب آشفته نفت درباره شرایط پس از مرگ رزم آرا آورده است، به نکات جالبی اشاره می نماید: شاه در همان روزها که دنبال جانشینی برای رزم آرا بود پیغامی به مصدق فرستاد و از او خواست تا تشکیل دولت تازه را به عهده دار شود مصدق این پیشنهاد را رد کرد. اگر مصدق در آن موقع نخست وزیری را می پذیرفت البته از مجلس و کمیسیون نفت کنار می رفت. به نظر می رسد مصدق قصد داشت در مجلس بماند و کمیسیون نفت را سر و سامان دهد و اغلب اعضای کمیسیون را با خود همراه کند.
توجه به موضوع نفت و هیجانات ناشی از آن در جامعه باعث شده بود که دولت مستعجل حسین علاء نتواند امور را سامان دهد و بعد از مدتی کنار برود و در این میان نام سیدضیاء شنیده می شد که جمال شریف امامی با پیشنهادی بهنگام به محمد مصدق باعث شد تا جریان نفت و به تبع آن ملی شدنش شرایط دیگری را پیدا کند و مصدق شرط پذیرفتن نخست وزیری را تصویب قانون ملی شدن (خلع ید) در مجلس مطرح نمود و فضا به شکلی بود که شرط مصدق پذیرفته شد و در اردیبهشت 1330 بر مسند نخست وزیری نشست و جریان نفت با شدت و حدت بیشتری به جریان افتاد.
چنبره زدن انگلیس بر نفت ایران
وقتی مصدق سکان نخست وزیری را به دست گرفت، نفت مساله پررنگی بود که سایر مسائل را کمرنگ می کرد و از آن طرف شرایطی که انگلیسی ها در اجرای تعهداتشان به وجود آوردند، باعث شد که این فرایند تسریع پیدا کند. مساله سرمایه گذاری انگلیسی ها در نفت ایران برایشان اهمیت زیادی داشت و از این سرمایه گذاری فراسوی مرزها سود بسیاری به دست می آوردند که حاضر نبودند به راحتی آن را از دست بدهند. بنابراین پس از این که مصدق بر سر کار آمد چندان اهمیتی برای او و وظیفه کابینه اش که ملی کردن نفت بود، قائل نشد و سعی کردند که او را به چشم یک مدعی کوچک ببینند که کاری از پیش نخواهد برد و فقط هیاهو به راه انداخته است. سهراب یزدانی کارشکنی های انگلیسی ها در جهت ملی شدن نفت را باعث مصمم شدن مصدق و کابینه اش در این راه برمی شمرد: دولت ایران یک ماه این دست و آن دست کرد تا شاید بتواند با شرکت نفت به توافق برسد. اما شاخ و شانه کشیدن شرکت و دولت انگلیس تمامی نداشت. بنابراین قانون خلع ید به اجرا عایدی.
نوع رویکرد انگلیس در ایران و چنبره زدن بر منابع نفتی و رفتار توام با توهین و تحقیر با کارگران شاغل در شرکت نفت ایران و انگلیس باعث شد که مردم ایران در موضوع ملی شدن صنعت نفت از مصدق حمایت نمایند. این حمایت به شکلی بود که اورل هریمن، سفیر آمریکا در ایران در گزارشی می نویسد: اعضای آگاه در سفارت آمریکا در تهران بر این نکته اتفاق نظر دارند که اکثریت بزرگ مردم ایرن پشت سر مصدق اند و تا کنون هیچ برنامه ای مانند برنامه دولت مصدق یعنی قطع نفوذ بریتانیا و ملی کردن نفت مورد پشتیبانی مردم نبوده است...
مصدق برای مقابله با قلدری بریتانیا در مساله نفت بر آن شد که پای یک نیروی سوم را به بازی نفت را باز کند و برای این منظور به سمت امریکایی ها رفت، اگرچه در ابتدا بعضی از مقامات آمریکایی در داخل ایران رفتار انگلیس را در مسائل اقتصادی نفت نمی پسندیدند و حتی بر این مساله اعتراف داشتند که سیاست بریتانیا سیاستی بوده که ایران را به سمت مصیبت و بدبختی سوق داده است و آنها با اعمال تحریم می خواهند دولت مصدق را سرنگون نمایند. اما این نگاه باعث نشد که آنها در مساله ملی شدن نفت و خلع ید کنار مصدق بمانند.
سیاست کجدار و مریز آمریکا
در حمایت از ایران در مساله نفت میان سیاستمداران آمریکایی اختلاف نظر بود اما به قول موحد چنان که در کتاب خواب آشفته به تفصیل آورده است، عاقبت تصمیمی گرفتند که مصدق را ناکام نگذاشتند: آمریکا تا چندی با سیاست کجدار و مریز خود از مصدق دلجویی می نمود و بعضی از دولتمردان آمریکایی مانند گریدی هم نسبت به ایران و نهضت ملی آن احساس همدری داشتند، اما واقعیت انکارناپذیر آن بود که مصدق در برابر یک شرکت بزرگ نفتی قدعلم نموده و قرارداد موجود را بی اعتبار ساخته بود. آمریکا نمی توانست این امر را نادیده بگیرد. اگر ایران نفت خود را ملی نموده است باید به پرداخت غرامتی ملزم شود که دیگران را از جرات اقدامی مشابه باز دارد...
نگاهی به رویداد ملی شدن صنعت نفت ایران حاکی از آن است که شرایط پرداخت های نامنظم و بی حساب و کتاب شرکت نفت ایران و انگلیس و اوضاع کارگران ایرانی که در شرکت کار می کردند باعث شد که بعضی از نمایندگان مجلس به فکر حرکت در راستای ملی شدن صنعت نفت بیفتند، تصمیمی که با روی دادن یکسری عوامل گاماس گاماس پیش رفت و در سال 1329 ه.ش به صورت قانون عایدی. هر چند این قانون در عمل با چالش های بسیاری روبه رو شد و کارشکنی های انگلیس و پس از آن آمریکا که قرار بود، همراه ایران در این فرایند باشد، شرایط دشواری به خود گرفت، اما با همه این تفاسیر و اتفاقاتی که روی داد، حرکت مردم و مجلس و دولت مصدق برای ملی شدن صنعت نفت باعث شد که در اتفاقات آینده ایران نقش موثری ایفا نماید.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران